Adrien2024

کامنتاشو تو پست قبلی اکسپت کردم برید بخونید میفهمید دارم درباره چه هرزه ای حرف میزنم

butterfly

این شخص که جنسیتش هم مونث هست به مدت یک روز نویسنده وب من بود و قرار بود یه رمان هم بنویسه ولی خب میگن ظاهرو نبین باطن رو ببین حمایت این دختر هست

به گفتمان من اومد شروع به عاح و ناله کردن و به قول خودمون لاس زدن حالا حدس بزنید این دختر که من میگم دختری نیست زنی هست و معلومه که با خیلیا هم خواب شده چند سالشه؟بزارید خودم بگم،۲۶ سالشه طبق گفته خودش

خب امثال اینان که باعث میشن ما پسرا فک کنیم اکثریت دخترا جنده ان خو الان چه دلیلی داره این زن بیاد تو گفتمان من عاح و ناله کن و با پسری که ۹ سال از خودش کوچیکتره بیا لاس بزنه به همین دلیل هم از وب اخراجش کردم

پسرای وب مراقب باشید یه موقع گول این جنده رو نخورید یه لاشی به تمام معناییه 

اینم باز نباید میگفتم ولی دیدم گنده گوزی بیش از حد داره میکنه گفتم یه طوری زبونشو ببرم ولی هب میگن مار از پونه بدش میاد پونه میاد دم خونه اش اینم حکایتش اینه ازش بدم میاد ولی سرشو میگیری تهشو میگیری داخل وب من لنگر انداخته

دوستان رمان وسوسه های شیرین به دلیل اینکه نویسنده از وب اخراج شده قرار نیست ادامه پیدا کنه خودمم که فعلا امتحان دارم نمیتونم موضوع جدیدی ارائه بدم یا قبلیا رو ادامه بدم پس میمونه برا بعد امتحانا

شخصیت ها:

صدف: شخصیت اصلی رمان--» صدف یه مدلینگ جذاب و فوق العاده زیباست، ۲۰ سالشه و یه رفیق صمیمی به اسم سارا داره...

سارا: سارا رفیق صدفه، ۲۱ سالشه و یه دختر هنرمنده...

امیر: پسر خاله ساراست، ورزشکاره، ۲۵ سالشه

رامتین: همکار امیره، به شدت هوله و ۲۴ سالشه

خلاصه:

صدف تو زمینه مدلینگ فعالیت داره و خیلی ها چشمشون دنبال صدفه یه شب تو پارتی سارا، امیر صدف و میبینه؛ امیر به صدف علاقه مند میشه و......

بخدا کره آقا احسان 😂🤣

خب خب خب من باز اومدم عینهو یه سایه بالا سرتونم،امروز با چندتا مطلب مهم اومدم که شاید بتونم از این رو به اون رو کنم شما رو، برو ادامه مطلب تا با پشه کش نیوفتادم دنبالت😂😂😂😂

کاور بمونه برا بعد بکوب رو ادامه

برو ادامه مطلب

برو ادامه مطلب

سلام خدمت تمام کسانی که از این وبلاگ بازدید میکنند امیدوارم که اوقات خوبی رو گذرونده باشید و همچنین پیش رو داشته باشید 

اولین مطلب درباره این هست که رمان {آرزوی من فقط تویی} رو ادامه نمیدم به دلیل اینکه سطح منحرفی این رمان بیش از حد بالا بود و اون زمان اصلا متوجه این مسئله نشدم چون فکر میکردم بازدید بیشتری میخوره و واقعا هم همون شد ولی به دل من نبود چون خب شاید بعضیا با گوشی خانوادشون رمان رو بخونن و سابقه رو حذف نکنن و اینطوری خانواده مچ اون بنده خدایی رو که رمان رو خونده میگیرن و به خاطر نویسنده رمان فحش و کتک نثارش میکنند و این واقعا برای من خیلی عذاب اور هست سعی میکنم یه ایده جدید پیدا کنم که باب میل همه باشه نگران نباشید با یه رمان جدید برمیگردم فعلا باید برم تو دستشویی فک کنم ببینم چی باید بنویسم