
ارزوی من فقط تویی پارت 3
Aryan2023 | 02:05 1403/1/16 | 56 نظر | 4 پسند
خ ب خب بریم سراغ پارت 3 بکوب رو ادامه مطلب
لیان:تو هم خوب کونی داری ها نزدیک بود خفت کنم
کلر:تو هم کیر بزرگی داری نزدیک بود جرم بدی
لیان:من به این راضی نمیشم دلم لباتو میخواد
کلر:من که از خدامه
این دوتا در حال انجام عملیات لب خوری بودن که یهو صدا پای یه نفر به گوششون رسید اون شخص استیو بود
استیو:کسی اینجا هست
چند قدم رفت جلو که لخت لیان و کلر رو دید
استیو: شرمنده که مزاحم شدم
لیان:چی تو ای تف توت نمیتونستی از یه جای دیگه بری
کلر: من میرم تو ماشین لباسم رو بپوشم بعدش راه میوفتیم
استیو:لیان حامله ش که نکردی؟
لیان:نه ریختمش تو دهنش ولی کیف داد برا یه روز
کلر: خب من اوکیم بریم
این سه تا رفتن سمت در پارکینگ که بازش کنن ولی خب قفل بود نیاز به کارت امنیتی داشتن تصمیم گرفتن که از هم جدا بشن هر کدوم برن یه جای دیگه رو بگردن
لیان:ای تف توش استیو که نزاشت درست حسابی لب بگیرم از کلر الانم که این کارت کوفتی معلوم نیست کدوم گوریه
کلر:دوباره هوس کردم اول اون کارت کوفت رو پیدا میکنم بعد میرم سراغ لیان
استیو:فک کنم باید چشمام رو با مایع و صابون بشورم
لیان: این کارت لعنتی کجاست چرا هرجایی رو که میگردم نیست..اوه نه دوباره بیدار شد الان چکار کنم اول کارت رو پیدا میکنم بعد میرم سراغ کلر ..بهتره برم سراغ کلر
اقای خروسی داشت میرفت کلر رو پیدا کنه یهو با یکی برخورد کرد از شانس خوبش کلر بود
لیان:پس تو اینجایی دنبالت میگردم
کلر:منم دنبالت بودم
لیان:پس دلت خواسته...دست بزن بهش به خاطر تو بیدار شده
کلر:اره میبینم اما توانی برات مونده
لیان:اون لبای خوش فرمتو بیار اینجا ببینم اوففف...وایسا شلوارمو بکشم پایین.........بشین برام ساک بزن
کلر:باش اوق اوق اوق
لیان:افرین همینطوری بخور.....وایسا خودم عقب جلو کنم اه خوبه خوبه بخور....بلند شو بکش پایین شلوارتو
کلر:وایسا اگه یکی بیاد چی ممکنه زامبی بیاد اون موقعه میخوای چکار کنی
لیان:کیرمو میکنم توش.....حالا بکش پایین
کلر:صبر
لیان:صبر تو کارم نیست پشتی شو...اه خوبه وایسا تلمبه بزنم
این دوتا کم کم دارن حالمو به هم میزنن جدی جدی میگم....به همه حال در حال انجام عملیات دوساعت طول برد ولی خب اب لیان نمیومد سسر همین کلر بدجوری داشت درد میکشید امپر لیان زده بود.....به طور تصادفی استیو پیداشون کرد دید که وضع کلر زیاد خوب
استیو:لیان بسه دختر رو کشتی
لیان:وایسا کم مونده ابم داره میاد
کلر:استیو جلوشو بگیر داره منو میکشه
لیان:اه اه بلاخره اومد
استیو:نیزه زیر شلوار قایم کردی هم درازه هم کلفت بیشرف
لیان:اگه دلته تو رم گشاد کنم دوست داری؟
کلر:اقایون دعوا رو بزارید برای بعد کارت رو پیدا کردی استیو؟
استیو:اره بیاید بریم بعد
لیان:خوشگله دلم برات تنگ میشه
کلر:به اندازه کافی حال کردیم دیگه بسه
لیان:یه لب نمیدی
کلر:نه!!!!!!!!!!
لیان:ای تف توت
استیو در پارکینگ رو باز کرد سه تایی از اداره پلیس فرار کردن وقتی وارد وسط شهر شدن ترس برشون داشت همه چی داغون بود هرجا نگاه میکردن یه رد خون بود
لیان:لعنتی شهر راکون کلا نابود شده
کلر:اره با این حال باید چکار کنیم راهی نیست که از اینجا فرار کنیم
استیو:باید بریم سمت شرکت امبرلا احتمالا یه راه چاره برای شما دوتا داشته باشن
لیا:پس تو چی؟
استیو:من ماموریت دارم تا مردم رو نجات بدم نمیتونم از شهر خارج شم
کلر:ولی اینطوری ممکنه خودتم بشی یکی مثل اونا
استیو:به جهنم اینطوری لااقل مرگم الکی نبوده و تلاشمو کردم هر چند که اگه تبدیل بشم به مرده متحرک
لیان:خب ششرکت امبرلا سمت کجاست باید سریع از اینجا بریم خوش ندارم از عشق و حالم عقب بمونم
استیو:بیاید دنبالم
به سمت شرکت امبرلا راه افتادن لیان که حشرش هی میزد بالا یه اسپنک به کلر به اشاره اینکه کون کص میخوام کلر هم بی محلی میکرد لیان هم با خودش فکر میکرد متوصل به زور بشه یا نه
استیو:خیلی خب رسیدیم در ورودی اینجاست.........نه امکان نداره اینجا که داغون شده
لیان:خب اینم از این نقشه دیگه ای نداری؟
استیو:میریم سمت پارکینگ اونجا ماشین هست شما دوتا میتونید فرار کنید
کلر:خیلی خب پس بیوفت جلو
استی:خوبه که نوز اسانسور کار میکنه.....رسیدیم
لیان:استیو کلر سوارشید تا بریم
استیو:من نمیام میخوام به تخلیه مردم شهر کمک کنم
لیان:کله کیری هیچکسی دیگه نیست همه تبدیل شدن به زامبی بعد تو داری اسم تخلیه مردم شهر حرف میزنی
استیو:یا الان میرید یا میکشمتون گمشید!!!!!!!!!!!!!!!!
کلر:لیان روشن کن بریم اون انتخاب خودش رو کرد
لیان:باشه بریم
ماشین روشن کرد و حرکت کرد اکثر جاده ها بسته بودن ولی خب لیان سمج بلاخره یه راهی پیدا کرد برای فرار پیداکرد از جهنم شهر راکون فرار کردن ولی خاطرات شیرینی از خودشون به جا گذاشتن
لیان:خب چکاره ای با من میمونی یا میخوای بری دنبال برادرت
کلر:لیان درسته دوست دارم و عاشقت دم ولی خب برادرم اولویت اوله منه
لیان:یعنی من برات هیچم
کلر:متاسفم
لیان:باشه اول یه دست بهم میدی بعد هر جا خواستی گم میشی.........برو صندلی عقب ماشین
کار:لیان بسه دیگه توانی برا جفتمون نمونده سری اخر بدجور بهم فشار اومد هنوز که هنوزه درد دارم
لیان:نمیتونم بزارم بری
کلر:نگاه به من کن
و اینجا بود که به ولع از هم لب میگرفتن لیان هم که دستش رو گذاشته بود رو کون کلر(خدایا منو ببخش)طاقت نیاوردن رفتن صندلی عقب ماشین لیان شروع کرد به تلمبه زدن کلر هم اه ناله ش همه جارو برداشته بود کیر لیان به قدری بزرگ بود که به زوریی وارد کص کلر میشد ولی بازم لیان راضی بود بعد یک ساعت کردن اب لیان اومدم ریختش داخل دهن کلر..............
خب اقا این قسمت منحرفیش دیگه خیلی خیلی زیاد بود با خانواده نبینید تا پارت بعد خدافظ